سلام احسان جونم حالت چطوره خوبی عزیز دلم خسته کارهایت
نباشی جان دلم چقدر دلم واست تنگ شده چه خیرا چکار می کنی
یک عکس جدید از خودت بذار یا لایو راستی مبارک باشد باز هم در
نظر سنجی برنامه ات اول شده خدارو شکر که نتیجه زحماتت خوب شد
وای چقدر برنامه دو قسمت شده بد شده وای چقدر کیف کردم مجید کوچلو
خوند واقعا بی نظیره این پسر انگاری مادرزادی خواننده بوده الهی فداش
بشم با اون ژست گرفتنش ای جان دلم و آقای دکتر چقدر استنداپ قشنگی
اجرا کرد چقدر خندیدم از دستش واقعا بی نظیر بود چون اکثر این کارها رو
همه پدر و مادرها و بچه ها انجام می دهند واقعا اونجایی که گفتی مامان من
همه این کارها رو انجام می دهد خخخخ عالی بود راستی واست بگم که بابام
انقدر حیوانات رو دوست داره که نگو ولی مامانم اجازه نمی دهند هیچ حیوانی
بیاورند خلاصه بابام هر روز صبح واسه گنجشک ها گندم می ریزند و شاید ۲۰
تا کبوتر می آیند حیاط و دونه می خورند آنقدر به بابام عادت کردند که نگو دیگه
فرار نمی کنند چقدر حیوانات حسشون قوی هست و خوبی ما ادمهارو
درک می کنند چند روز پیش یک گربه ای اومده بود خونمون زایمان کرده
بود بعد بچه هاشو با خودش برد یک دفعه دیدیم ناله گربه بلند شد بعد
ذاداشم رفت دید یک بچه گربه اونجا بود نگو یک بچه رو فراموش کرده
دیگه خلاصه چند وعده در روز بابام به گربه با قاشق شیر میردهد
صبحی هم گربه رو شست حسابی بابام سرگرم شده ولی به زور
در خانه نکهشون میداریم اصلا نمی توانند یک جا بنشینند خیلی
شرایط برای پدر و مادرهای در دری سخت شده راستی جایت
خالی ظهری قورمه سبزی و برنج روروی اتیش توی هرکاره درست
کردیم خیلی بامزه شد کلا تو قرنطینه روستا رو به خانه آوردیم خخخ
از بس تو حیاط صبح ها رفتیم کلا همگی پوستمون برنزه شده خخخ
احسان دلم واست یک ذره شده میگم خدایا کی میشه احسان مال خودم
باشه میگم خدایا چه اشتباهی به درگاهت مرتکب شدم که آنقدر باید رنج
بکشم خدا خودش کمک کند چون بنده هایش اعتباری نیست مواظب خودت
باش احسان جونم دوستت دارم می بوسمت
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,